پرسش و پاسخ, وبلاگ

اثرات زخم‌های دوران کودکی بر بزرگسالی

تروماها یا دردهای روانی و احساسی در دوره‌ی کودکی نتیجه‌ٔ اتفاقات و وقایع به شدت استرس‌زایی هست که باعث می‌شه کودک احساس ناامنی داشته باشه و حس کنه در جهانِ خطرناکِ پیرامونش، بی‌دفاع هست. ترومای روانی باعث می‌شه که کودک با نوعی از اضطراب و خاطرات و عواطفی درگیر بشه که به راحتی از بین نمی‌رن.

مثلا مادری که همیشه تحقیر می‌کرده یا پدری که سختگیر بوده، کودک همیشه میترسیده که اشتباه کنه، گاهاً همین کودک در بزرگسالی هم یک فرد منفعل و ناموفق میشه که مسئولیت پذیر نیست، و بصورت آگاهانه یا ناآگاهانه اون رفتارها بر ذهنش اثر گذاشته. یا معلمی یا مادری که همیشه توقع نمره بیست داشته یا کمال‌گراست و از کودک انتظارات و توقعات بالایی دارند، کودک نباید هیچوقت اشتباه کنه، باعث میشن کودک در بزرگسالی هم سختگیر یا از خودناراضی باشه، از اطرافیان طلبکار باشه و خودش رو دوست نداشته باشه یا بشدت سهل‌گیر و بی‌تفاوت بشه. یا پدری که فرزندش رو نمیبوسه و در آغوش نمیگیره و وقت نمیذاره و بازی نمیکنه،پدری که هیچوقت نیست غائبه، باعث میشه فرزندش خودش رو با بقیه‌ی بچه‌ها مقایسه کنه و احساس بکنه من خوب نیستم، پدرم من رو دوست نداره، پس دوست‌داشتنی نیستم پس دنیا جای ناامنیه پس یادمیگیرم منم کسی رو دوست نداشته باشم، در بزرگسالی همسرش رو فرزندش رو بغل نمیکنه ، اجتنابی عمل میکنه و از روابط دوری می‌کنه یا بالعکس در حالت افراط و تفریط قرار می‌گیره و به شکل جبران افراطی برای فرزند و همسرش وقت زیاد می‌گذاره و وابسته می‌شه. و مثال‌های دیگه.

اینا همون تروماها یا دردهایی هستن که در کودکی ممکنه ما از والدینمون، مراقبینمون یا جامعه دریافت کرده باشیم.

اما چند نکته‌ی مهمی که من همیشه به مراجعینم میگم اینه که:

اول . باید بدونیم والدین ما بد نبودند، بلکه بلد نبودند. این حقیقت انکارناپذیری هست که بسیاری از عوامل اصلی زخم‌های عمیق درونی ما، برمیگرده به رفتارهای والدین مون در دوران کودکی، اما منبع این آسیب ، بیشتر ناآگاهی بوده تا نیت بد.

دوم. باید بدونی عزیز من، تو قربانی زخم‌هات نیستی . خیلیا میان میشینن روی صندلی قربانی و بازگو میکنند که ما چون فلان آسیب رو در دوران کودکی خوردیم، بنابراین حق داریم هیچ رشد و حرکتی در زندگی نداشته باشیم و این خودش بزرگترین آسیبه، خیر همه‌ی ما ممکنه آسیب خورده باشیم ولی با افزایش آگاهی، تغییرات درونی و مسئولیت پذیری میتونیم در جهت رشد شخصی قدم برداریم. حرکت کنیم.

سوم. اصلی ترین شیوه درمان و عبور از این زخم‌ها اینه که تو خودت بشی والد برای کودک آسیب‌دیده‌ی خودت . یعنی با کمک یک روانشناس اون مراقبت‌ها و نیازهایی که در دوران کودکی داشتی و والدینت برات براورده نکردن رو، الان در دوره‌ی بزرگسالی اونا رو برای خودت فراهم کنی و در جهت رشد خودت اقدام کنی.

چهارمیش اینه که خیلی باید مراقب باشی که این زخم‌های شخصیتی روی انتخابِ شریک عاطفیت شغلت روابط اجتماعیت و عرصه‌های دیگه‌ی زندگیت تاثیر نذارن. چون یک انتخاب نادرست باعث تشدید چندبرابری، و یک انتخاب درست باعث شفای چنددرصدیِ این زخم‌ها میشه.

 

  • اصلی‌ترین شیوه‌ی تاثیرگذاریِ زخم‌های شخصیتی اینه که بری فردی رو یا موقعیتی رو انتخاب کنی که در یک سری زمینه‌ها به والدین شباهت داره که در علم روانشناسی به این مسئله "پیوند آسیب" یا trauma bond میگن.
  • مثلاً فردی که والد سرزنشگر و منتقد داشته، مجدداً شریک عاطفی انتقاد‌کننده انتخاب میکنه. یا فردی که در رابطه والدینش شاهد خیانت بوده، آدمِ ناایمنی که بهش خیانت می‌کنه رو انتخاب میکنه.یا فردی که والدین سردی داشته، همسر سرد و بی‌احساسی رو انتخاب میکنه.

مثال‌ها همینطوری ادامه داره...

خلاصه که روانِ ما محیط آشنا(حتی ناسالم) رو خیلی دوست داره

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *